Windowwin·doh
- عمومی
به معنی پنجره
دهانه‌ای در دیوار برای نور یا تهویه.
- مثال
- She looked out the window at the rain.
- ترجمه
- او از پنجره به باران نگاه کرد.
کلمه Window و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
«چند کلمه انگلیسی جدید که می‌توانید امروز یاد بگیرید»
Suspendedsuh·spen·did
- حقوقی
به معنی تعلیقی
حکمی که اجرای آن به‌صورت موقت متوقف شده است.
- مثال
- The judge ordered a suspended sentence for the offender.
- ترجمه
- قاضی حکم تعلیقی برای مجرم صادر کرد.
Unconditionaluhn·kuhn·dih·shuh·nl
- حقوقی
به معنی بدون قید و شرط
بدون هیچ پیش‌شرط یا محدودیتی.
- مثال
- The offer is unconditional and valid for 30 days.
- ترجمه
- این پیشنهاد بدون قید و شرط و برای مدت 30 روز معتبر است.
Eggeg
- عمومی
به معنی تخم‌مرغ
محصولی خوراکی از پرندگان.
- مثال
- He fried an egg for breakfast.
- ترجمه
- او برای صبحانه تخم‌مرغ سرخ کرد.
Strikestrajk
- حقوقی
به معنی ضربه
عمل وارد کردن ضربه یا اقدام ناگهانی.
- مثال
- The judge decided to strike the irrelevant evidence from the record.
- ترجمه
- قاضی تصمیم گرفت شواهد غیر مرتبط را از پرونده حذف کند.
Mergermur·jur
- حقوقی
به معنی ادغام
ترکیب دو یا چند شرکت در یک شرکت واحد.
- مثال
- The merger between the two companies created a new industry leader.
- ترجمه
- ادغام دو شرکت یک رهبر جدید در صنعت ایجاد کرد.
Justifyjuhs·tuh·fahy
- حقوقی
به معنی توجیه کردن
ارائه دلیل برای منطقی جلوه دادن عمل یا تصمیمی.
- مثال
- The lawyer worked to justify the client’s actions.
- ترجمه
- وکیل برای توجیه اقدامات موکل خود تلاش کرد.