Conceivekuhn·seev
- حقوقی
به معنی مفروض داشتن
ایجاد یا تصور ایده‌ای در ذهن.
- مثال
- It is difficult to conceive of a legal system without checks and balances.
- ترجمه
- تصور یک سیستم قانونی بدون چک و بالانس‌ها دشوار است.
«چند کلمه انگلیسی جدید که می‌توانید امروز یاد بگیرید»
Removeri·moov
- حقوقی
به معنی برداشتن
حذف یا جابه‌جایی چیزی.
- مثال
- The court ordered to remove the misleading advertisements.
- ترجمه
- دادگاه دستور داد تبلیغات گمراه‌کننده حذف شوند.
Joyjoy
- عمومی
به معنی شادی
احساس خوشحالی شدید.
- مثال
- Her face was full of joy.
- ترجمه
- صورتش پر از شادی بود.
Entitle toin·tahyl tu
- حقوقی
به معنی حق‌دار کردن
دادن حق به کسی برای استفاده از چیزی.
- مثال
- The contract will entitle you to receive compensation for damages.
- ترجمه
- قرارداد شما را به دریافت غرامت بابت خسارات واجد شرایط می‌کند.
Mind tomaynd too
- حقوقی
به معنی قصد داشتن
داشتن نیت یا هدف برای انجام کاری.
- مثال
- The accused had no mind to harm the plaintiff.
- ترجمه
- متهم قصد آسیب رساندن به خواهان را نداشت.
Protectionpruh·tek·shn
- حقوقی
به معنی حمایت
تلاش برای ایمن نگه‌داشتن یا محافظت از چیزی.
- مثال
- Consumer protection laws safeguard buyers against fraud.
- ترجمه
- قوانین حمایت از مصرف‌کننده، خریداران را در برابر کلاهبرداری محافظت می‌کند.
Determinativedih·tur·muh·nuh·tiv
- حقوقی
به معنی تعیین‌کننده
چیزی که نقش نهایی در تصمیم‌گیری یا نتیجه دارد.
- مثال
- The evidence was determinative in the judge’s decision.
- ترجمه
- مدارک در تصمیم‌گیری قاضی تعیین‌کننده بود.