Cowkow
- عمومی
به معنی گاو
حیوانی بزرگ که شیر تولید میکند.
- مثال
- The cow was grazing in the field.
- ترجمه
- گاو در دشت چرا میکرد.
کلمه Cow و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی گاو
حیوانی بزرگ که شیر تولید میکند.
کلمه Cow و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی استخر
محلی برای شنا یا ذخیره آب.
به معنی قایق
وسیلهای برای حرکت روی آب.
به معنی روستا
منطقهای کوچکتر از شهر با جمعیت کمتر.
به معنی آسمان
فضای بالای زمین که ابرها و ستارگان در آن دیده میشوند.
به معنی مالیات
مبلغی که به دولت پرداخت میشود.
به معنی امن کردن
ایمن کردن یا حفاظت از چیزی.