Sistersis·ter
- عمومی
به معنی خواهر
زنی که هم‌خون یا نزدیک به شماست.
- مثال
- My sister is a great cook.
- ترجمه
- خواهرم آشپز فوق‌العاده‌ای است.
کلمه Sister و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
«چند کلمه انگلیسی جدید که می‌توانید امروز یاد بگیرید»
Intermittentin·tur·mit·nt
- حقوقی
به معنی متناوب
حکمی که در فواصل زمانی مشخص اعمال می‌شود.
- مثال
- The court imposed intermittent community service as punishment.
- ترجمه
- دادگاه خدمت اجتماعی متناوب به عنوان مجازات تعیین کرد.
Essentialih·sen·shl
- حقوقی
به معنی ضروری
چیزی که بسیار مهم و حیاتی است.
- مثال
- Legal representation is essential in complex cases.
- ترجمه
- نمایندگی قانونی در پرونده‌های پیچیده ضروری است.
Rockrok
- عمومی
به معنی سنگ
ماده سخت طبیعی از زمین.
- مثال
- He collected rocks from the beach.
- ترجمه
- او از ساحل سنگ جمع کرد.
Earthurth
- عمومی
به معنی زمین
سیاره‌ای که محل زندگی انسان‌هاست.
- مثال
- The Earth is our home planet.
- ترجمه
- زمین سیاره خانه ماست.
Plantplant
- عمومی
به معنی گیاه
موجود زنده‌ای که از خاک تغذیه می‌کند.
- مثال
- She watered the plants in the garden.
- ترجمه
- او گیاهان باغ را آبیاری کرد.
Individualin·di·vid·joo·uhl
- حقوقی
به معنی فرد
شخصی که به‌عنوان یک واحد مستقل شناخته می‌شود.
- مثال
- Each individual is entitled to a fair trial.
- ترجمه
- هر فرد حق دارد از یک دادرسی عادلانه برخوردار باشد.