Rule (v)rool
- حقوقی
به معنی قاعده (فعل)
حکم کردن یا کنترل کردن.
- مثال
- The court ruled in favor of the plaintiff.
- ترجمه
- دادگاه به نفع خواهان حکم داد.
کلمه Rule (v) و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی قاعده (فعل)
حکم کردن یا کنترل کردن.
کلمه Rule (v) و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی دادستان
فردی که نماینده دولت در پروندههای کیفری است و اتهامات را پیگیری میکند.
به معنی فرش
پوشش کف برای گرما یا تزئین.
به معنی بیگناهی
وضعیتی که در آن فرد مرتکب جرم نشده است.
به معنی اعطا کردن
دادن امتیاز یا حق به کسی.
به معنی پدر
والد مذکر یک کودک.
به معنی جدایی قوا
تفکیک وظایف میان سه قوه اصلی دولت: مقننه، مجریه و قضاییه.