Evidentev·i·duhnt
- حقوقی
به معنی آشکار
چیزی که واضح و روشن است.
- مثال
- The evidence against the defendant was evident.
- ترجمه
- شواهد علیه متهم واضح بود.
به معنی آشکار
چیزی که واضح و روشن است.
به معنی کودک
انسان در سنین پایین.
به معنی بهجای
به معنای اینکه چیزی یا کسی بهجای چیز دیگری ترجیح داده میشود.
به معنی رنگ
ویژگی بصری اشیا مانند قرمز یا آبی.
به معنی دفتر
محلی برای کار اداری.
به معنی تیم
گروهی که برای هدفی مشترک کار میکنند.
به معنی سیاست
قوانین یا اصول کلی برای راهنمایی تصمیمات و اقدامات.