Alternativeawl·tuhr·nuh·tiv

  • حقوقی

به معنی جایگزین

گزینه‌ای دیگر به‌جای چیزی.

مثال
Arbitration was chosen as an alternative to court litigation.
ترجمه
برای جایگزینی دادرسی، داوری انتخاب شد.

«چند کلمه انگلیسی جدید که می‌توانید امروز یاد بگیرید»