Lakelayk
- عمومی
به معنی دریاچه
بدنهای از آب شیرین احاطهشده با خشکی.
- مثال
- The lake was calm and clear.
- ترجمه
- دریاچه آرام و شفاف بود.
به معنی دریاچه
بدنهای از آب شیرین احاطهشده با خشکی.
به معنی سقف
پوشش بالای ساختمان.
به معنی دور شدن از
ترک کردن یک روش یا مسیر.
به معنی گوش دادن
توجه به صداها یا سخنان.
به معنی عصر
بخش پایانی روز قبل از شب.
به معنی مشارکت
رابطهای قانونی بین دو یا چند نفر برای انجام کسبوکار.
به معنی تجاری
مرتبط با تجارت یا کسبوکار.