Lakelayk
- عمومی
به معنی دریاچه
بدنهای از آب شیرین احاطهشده با خشکی.
- مثال
- The lake was calm and clear.
- ترجمه
- دریاچه آرام و شفاف بود.
کلمه Lake و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی دریاچه
بدنهای از آب شیرین احاطهشده با خشکی.
کلمه Lake و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی بازی
فعالیتی برای سرگرمی یا رقابت.
به معنی اسباببازی
شیء برای بازی کودکان.
به معنی ضد انحصار
قوانینی که به محدود کردن انحصارهای تجاری میپردازند.
به معنی سنگ
ماده سخت طبیعی از زمین.
به معنی کمیاب
چیزی که به سختی یافت میشود.
به معنی انسجام
هماهنگی یا ارتباط منطقی بین اجزا.