Toytoi
- عمومی
به معنی اسباببازی
شیء برای بازی کودکان.
- مثال
- The child played with a toy car.
- ترجمه
- کودک با یک ماشین اسباببازی بازی کرد.
کلمه Toy و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی اسباببازی
شیء برای بازی کودکان.
کلمه Toy و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی کنترل گرفتن
عمل مسئولیت گرفتن و هدایت یک وضعیت یا گروه.
به معنی کتاب
وسیلهای برای ثبت و انتقال اطلاعات به صورت نوشته یا چاپ.
به معنی قانونگذاری
فرایند ایجاد و تصویب قوانین.
به معنی قاشق
ابزاری برای خوردن مایعات یا غذای نرم.
به معنی بیمارستان
محلی برای درمان بیماران.
به معنی عوض
چیزی که برای الزامآور بودن قرارداد ارائه میشود.