Toytoi
- عمومی
به معنی اسباببازی
شیء برای بازی کودکان.
- مثال
- The child played with a toy car.
- ترجمه
- کودک با یک ماشین اسباببازی بازی کرد.
کلمه Toy و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی اسباببازی
شیء برای بازی کودکان.
کلمه Toy و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی فرماندار خارجی
فرماندار یا مقام قضایی که به مسائل مربوط به اتباع خارجی رسیدگی میکند.
به معنی پیام
اطلاعات منتقلشده بین دو یا چند فرد.
به معنی حسادت
احساس نارضایتی نسبت به موفقیت یا ویژگیهای دیگران.
به معنی اعطا کردن
دادن امتیاز یا حق به کسی.
به معنی موج
حرکت نوسانی آب یا هوا.
به معنی چوب
ماده سخت از ساقه درختان.