Handhand
- عمومی
به معنی دست
عضوی از بدن برای گرفتن اشیا.
- مثال
- She held the book in her hand.
- ترجمه
- او کتاب را در دستش نگه داشت.
کلمه Hand و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی دست
عضوی از بدن برای گرفتن اشیا.
کلمه Hand و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی متناوب
حکمی که در فواصل زمانی مشخص اعمال میشود.
به معنی احساس کردن
درک عواطف یا لمس اشیا.
به معنی بنابراین
به همین دلیل یا بنابراین.
به معنی وابسته بودن به
اتکا یا اعتماد به چیزی.
به معنی پیدا کردن
کشف یا به دست آوردن چیزی.
به معنی در
ورودی یا خروجی یک فضا.