Feelfeel
- عمومی
به معنی احساس کردن
درک عواطف یا لمس اشیا.
- مثال
- She felt happy after the news.
- ترجمه
- او پس از شنیدن خبر خوشحال شد.
کلمه Feel و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی احساس کردن
درک عواطف یا لمس اشیا.
کلمه Feel و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی محترم
کسی که مورد احترام است.
به معنی محبوب
چیزی که میان عموم مردم مورد علاقه است.
به معنی شغل
فعالیتی که برای درآمد انجام میشود.
به معنی آهسته
با سرعت کم.
به معنی ضد انحصار
قوانینی که به محدود کردن انحصارهای تجاری میپردازند.
به معنی اجرا
عملی که برای اجباری کردن تبعیت از قانون یا حکم صورت میگیرد.