Doordor
- عمومی
به معنی در
ورودی یا خروجی یک فضا.
- مثال
- He knocked on the door.
- ترجمه
- او به در ضربه زد.
به معنی در
ورودی یا خروجی یک فضا.
به معنی کوچک
دارای اندازه یا حجم کم.
به معنی بازرگانی
فعالیتهای مرتبط با خریدوفروش کالا یا خدمات.
به معنی فساد
سوءاستفاده از قدرت برای منافع شخصی.
به معنی ادراک
عمل دریافتن یا درک کردن چیزی از طریق حس یا فکر.
به معنی خواهر
زنی که همخون یا نزدیک به شماست.
به معنی شادی
احساس خوشحالی شدید.