Fieldfeeld
- عمومی
به معنی دشت
زمین باز برای کشاورزی یا فعالیت.
- مثال
- The children ran in the field.
- ترجمه
- کودکان در دشت دویدند.
کلمه Field و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
«چند کلمه انگلیسی جدید که می‌توانید امروز یاد بگیرید»
Indemnityin·dem·nuh·tee
- حقوقی
به معنی غرامت
تعهد به جبران خسارت‌های وارده به طرف دیگر.
- مثال
- The contract includes an indemnity clause for unforeseen damages.
- ترجمه
- قرارداد شامل بندی برای جبران خسارات غیرمنتظره است.
Oldohld
- عمومی
به معنی قدیمی
دارای سن یا قدمت زیاد.
- مثال
- The house is old but beautiful.
- ترجمه
- خانه قدیمی اما زیباست.
Prosecutorpraw·si·kyoo·ter
- حقوقی
به معنی دادستان
فردی که نماینده دولت در پرونده‌های کیفری است و اتهامات را پیگیری می‌کند.
- مثال
- The prosecutor presented strong evidence against the accused.
- ترجمه
- دادستان شواهد قوی علیه متهم ارائه کرد.
Placeplays
- عمومی
به معنی مکان
نقطه یا منطقه‌ای خاص.
- مثال
- This is a nice place to relax.
- ترجمه
- اینجا مکان خوبی برای استراحت است.
Escapeih·skayp
- حقوقی
به معنی فرار کردن
رهایی از وضعیت یا مسئولیت خاص.
- مثال
- The suspect tried to escape from the police during the chase.
- ترجمه
- متهم سعی کرد در حین تعقیب از دست پلیس فرار کند.
Entireen·tyr
- حقوقی
به معنی کامل
کل یا تمامی چیزی بدون هیچ بخش از دست رفته.
- مثال
- The entire document was reviewed by legal experts.
- ترجمه
- کل سند توسط کارشناسان حقوقی بررسی شد.