Enlargeen·lahrj
- حقوقی
به معنی گسترش
بزرگتر کردن یا افزایش دامنه.
- مثال
- The court may enlarge the time frame for filing an appeal.
- ترجمه
- دادگاه ممکن است زمان ثبت درخواست تجدیدنظر را گسترش دهد.
به معنی گسترش
بزرگتر کردن یا افزایش دامنه.
به معنی باغوحش
محلی برای نگهداری و نمایش حیوانات.
به معنی جاده
مسیر برای تردد وسایل نقلیه.
به معنی قطعی
نهایی و غیرقابل تردید.
به معنی مهری
مهر یا علامتی برای تأیید رسمی چیزی.
به معنی بهجای
به معنای اینکه چیزی یا کسی بهجای چیز دیگری ترجیح داده میشود.
به معنی در
ورودی یا خروجی یک فضا.