Windwind
- عمومی
به معنی باد
جریان هوای طبیعی.
- مثال
- The wind blew the leaves away.
- ترجمه
- باد برگ‌ها را برد.
کلمه Wind و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
«چند کلمه انگلیسی جدید که می‌توانید امروز یاد بگیرید»
Liablelahy·uh·buhl
- حقوقی
به معنی مسئول
مسئولیت قانونی برای یک عمل یا پیامد آن.
- مثال
- The company is liable for damages caused by its products.
- ترجمه
- این شرکت به خاطر خسارت‌هایی که محصولاتش ایجاد کرده، مسئول است.
Quantitykwon·ti·tee
- حقوقی
به معنی مقدار
مقدار یا حجم مشخص از یک چیز.
- مثال
- The quantity of evidence presented in court was overwhelming.
- ترجمه
- مقدار شواهد ارائه‌شده در دادگاه بسیار زیاد بود.
Doordor
- عمومی
به معنی در
ورودی یا خروجی یک فضا.
- مثال
- He knocked on the door.
- ترجمه
- او به در ضربه زد.
Controversykon·tro·vuh·see
- حقوقی
به معنی اختلاف
مباحثه یا مشاجره در مورد یک موضوع.
- مثال
- The controversy over the law led to public debates.
- ترجمه
- بحث و جدل در مورد این قانون منجر به بحث‌های عمومی شد.
Respectiveri·spek·tiv
- حقوقی
به معنی متناسب
مربوط به هر فرد یا مورد خاص.
- مثال
- Each party is responsible for their respective obligations under the contract.
- ترجمه
- هر طرف مسئول تعهدات مربوط به خود در قرارداد است.
Good (adj)guhd
- حقوقی
به معنی خوب (صفت)
چیزی که مطلوب یا سودمند است.
- مثال
- The good condition of the contract is crucial for enforcement.
- ترجمه
- شرط خوب قرارداد برای اجرای آن حیاتی است.