Grassgras
- عمومی
به معنی علف
گیاهی کوتاه که زمین را می‌پوشاند.
- مثال
- The grass was wet after the rain.
- ترجمه
- علف‌ها پس از باران خیس بودند.
کلمه Grass و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
«چند کلمه انگلیسی جدید که می‌توانید امروز یاد بگیرید»
Writerite
- عمومی
به معنی نوشتن
ثبت کلمات یا افکار روی کاغذ.
- مثال
- He wrote a letter to his friend.
- ترجمه
- او برای دوستش نامه نوشت.
Assizeuh·size
- حقوقی
به معنی دادگاه جنایی
دادگاه‌هایی که به جرایم جدی رسیدگی می‌کنند.
- مثال
- The court of assize deals with serious criminal cases.
- ترجمه
- دادگاه عالی به پرونده‌های کیفری جدی رسیدگی می‌کند.
Depositiondep·uh·zih·shn
- حقوقی
به معنی شهادت‌نامه
اظهارات تحت سوگند گرفته‌شده در خارج از دادگاه.
- مثال
- The deposition provided critical testimony for the case.
- ترجمه
- گواهی ارائه شده شهادت مهمی برای پرونده بود.
Purposepur·puhs
- حقوقی
به معنی هدف
دلیل یا انگیزه انجام یک عمل.
- مثال
- The purpose of the law is to protect citizens’ rights.
- ترجمه
- هدف از قانون حفاظت از حقوق شهروندان است.
Editionih·dish·uhn
- حقوقی
به معنی نسخه
نسخه خاص از یک کتاب یا نشریه.
- مثال
- Each new edition of the law book includes updated statutes.
- ترجمه
- هر ویرایش جدید کتاب قانون شامل قوانین به‌روز است.
Milkmilk
- عمومی
به معنی شیر
مایعی مغذی از گاو یا دیگر حیوانات.
- مثال
- She drinks milk every morning.
- ترجمه
- او هر صبح شیر می‌نوشد.