Spoonspoon
- عمومی
به معنی قاشق
ابزاری برای خوردن مایعات یا غذای نرم.
- مثال
- He ate his soup with a spoon.
- ترجمه
- او سوپش را با قاشق خورد.
به معنی قاشق
ابزاری برای خوردن مایعات یا غذای نرم.
به معنی پوشش
تداخل یا همپوشانی بین دو یا چند موضوع یا مسئله.
به معنی قابل قبول
مورد پذیرش یا مناسب.
به معنی معلم
فردی که دانش یا مهارت را آموزش میدهد.
به معنی بسته
محموله یا بستهبندی کالا.
به معنی برخلاف
مخالف یا ضد یک موقعیت خاص.
به معنی افزودن
افزودن چیزی به مجموعهای از اشیاء یا اطلاعات.