Insolvencyin·sol·vuhn·see
- حقوقی
به معنی ورشکستگی
وضعیتی که در آن بدهیهای یک فرد یا شرکت بیشتر از داراییهای آن است.
- مثال
- The company declared insolvency due to financial losses.
- ترجمه
- شرکت به دلیل زیانهای مالی اعلام ورشکستگی کرد.
به معنی ورشکستگی
وضعیتی که در آن بدهیهای یک فرد یا شرکت بیشتر از داراییهای آن است.
به معنی ثبت کردن
ارائه درخواست، شکایت یا سند رسمی در دادگاه.
به معنی اختصاص
اختصاص دادن چیزی برای استفاده خاص.
به معنی قوه مقننه
شاخهای از دولت که قوانین را وضع میکند.
به معنی صریح
بیان مستقیم و شفاف چیزی.
به معنی اجباری
چیزی که الزامی یا ناگزیر است.
به معنی صبح
بخش اولیه روز پس از طلوع آفتاب.