Compulsorykuhm·pul·suh·ree
- حقوقی
به معنی اجباری
چیزی که الزامی یا ناگزیر است.
- مثال
- Paying taxes is compulsory by law.
- ترجمه
- پرداخت مالیات به موجب قانون اجباری است.
کلمه Compulsory و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی اجباری
چیزی که الزامی یا ناگزیر است.
کلمه Compulsory و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی پرچم
پارچهای با نماد یک کشور یا گروه.
به معنی موج
حرکت نوسانی آب یا هوا.
به معنی محدودیت
قید یا مانعی که جلوی انجام کاری را میگیرد.
به معنی بررسی یا ارزیابی
جمعآوری اطلاعات یا ارزیابی وضعیت.
به معنی چنگال
ابزاری برای خوردن غذا.
به معنی تأیید کردن
عمل تأیید یا تصدیق صحت یک اطلاعات یا سند.