Constraintkuhn·streynt
- حقوقی
به معنی محدودیت
قید یا مانعی که جلوی انجام کاری را میگیرد.
- مثال
- The new policy imposes constraints on media freedom.
- ترجمه
- سیاست جدید محدودیتهایی بر آزادی رسانهها اعمال میکند.
کلمه Constraint و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.