Bellbel
- عمومی
به معنی زنگ
وسیلهای برای تولید صدا.
- مثال
- The bell rang at noon.
- ترجمه
- زنگ در ظهر به صدا درآمد.
کلمه Bell و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی زنگ
وسیلهای برای تولید صدا.
کلمه Bell و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی کارکردی
مرتبط با عملکرد یا کاربرد.
به معنی فرد
شخصی که بهعنوان یک واحد مستقل شناخته میشود.
به معنی متعهد
فردی که متعهد به انجام یک عمل خاص است.
به معنی برف
بلورهای یخ که از آسمان میبارند.
به معنی داوری حقوقی
فرآیندی که طی آن اختلافات به یک داور بیطرف سپرده میشود.
به معنی دیدن
درک تصاویر با چشم.