Injunctionin·juhnk·shn
- حقوقی
به معنی دستور قضایی
حکمی که یک طرف را از انجام یک عمل باز میدارد.
- مثال
- The court issued an injunction to prevent the demolition of the historic building.
- ترجمه
- دادگاه حکم توقف تخریب ساختمان تاریخی را صادر کرد.
به معنی دستور قضایی
حکمی که یک طرف را از انجام یک عمل باز میدارد.
به معنی دیوار
سازهای برای جداسازی یا محافظت.
به معنی شرط احتمالی
رویدادی که ممکن است تحت شرایط خاص رخ دهد.
به معنی معامله
عملیات مالی یا مبادلهای بین طرفین.
به معنی مصرف کردن
استفاده یا بهرهبرداری از چیزی.
به معنی نمادین
بیان یا تجسم یک ایده یا مفهوم در عمل.
به معنی میز تحریر
سطحی برای نوشتن یا کار.