Popularpah·pyoo·ler
- حقوقی
به معنی محبوب
چیزی که میان عموم مردم مورد علاقه است.
- مثال
- The new policy became popular among small business owners.
- ترجمه
- سیاست جدید در میان صاحبان کسب‌وکارهای کوچک محبوب شد.
«چند کلمه انگلیسی جدید که می‌توانید امروز یاد بگیرید»
Lowloh
- عمومی
به معنی پایین
در ارتفاع کم.
- مثال
- The bridge is low over the river.
- ترجمه
- پل روی رودخانه پایین است.
Deskdesk
- عمومی
به معنی میز تحریر
سطحی برای نوشتن یا کار.
- مثال
- He studied at his desk all night.
- ترجمه
- او تمام شب پشت میز تحریرش درس خواند.
Musicmyoo·zik
- عمومی
به معنی موسیقی
ترکیب صداها برای لذت یا هنر.
- مثال
- She listens to music every day.
- ترجمه
- او هر روز به موسیقی گوش می‌دهد.
Allegational·uh·geɪ·shn
- حقوقی
به معنی اتهام
ادعایی رسمی درباره رفتار نادرست یا جرم.
- مثال
- The allegation made against the defendant was serious and required investigation.
- ترجمه
- اتهام وارد شده علیه متهم جدی بود و نیاز به تحقیقات داشت.
Nationalnash·nuhl
- حقوقی
به معنی ملی
مربوط به یک کشور خاص.
- مثال
- National laws protect the sovereignty of each country.
- ترجمه
- قوانین ملی از حاکمیت هر کشور محافظت می‌کنند.
Essayes·ey
- حقوقی
به معنی مقاله
نوشته‌ای تحلیلی یا تبیینی درباره یک موضوع خاص.
- مثال
- She wrote an essay on the importance of civil rights in modern law.
- ترجمه
- او مقاله‌ای درباره اهمیت حقوق مدنی در قانون مدرن نوشت.