Wrongrong
- عمومی
به معنی غلط
نادرست یا نامناسب.
- مثال
- She chose the wrong color.
- ترجمه
- او رنگ اشتباهی را انتخاب کرد.
«چند کلمه انگلیسی جدید که می‌توانید امروز یاد بگیرید»
Villagevil·ij
- عمومی
به معنی روستا
منطقه‌ای کوچک‌تر از شهر با جمعیت کمتر.
- مثال
- The village is quiet and peaceful.
- ترجمه
- روستا آرام و ساکت است.
Executiveeg·zek·yoo·tiv
- حقوقی
به معنی قوه مجریه
شاخه‌ای از دولت که قوانین را اجرا می‌کند.
- مثال
- The executive branch implements the laws passed by the legislature.
- ترجمه
- شاخه اجرایی قوانین تصویب‌شده توسط قوه مقننه را اجرا می‌کند.
Facefays
- عمومی
به معنی صورت
بخش جلویی سر انسان.
- مثال
- He washed his face in the morning.
- ترجمه
- او صبح صورتش را شست.
Nightnite
- عمومی
به معنی شب
زمان تاریکی بین غروب و طلوع.
- مثال
- The night was starry and cool.
- ترجمه
- شب پرستاره و خنک بود.
Implicitim·pli·kit
- حقوقی
به معنی ضمنی
چیزی که به وضوح بیان نشده اما در مفهوم نهفته است.
- مثال
- There are implicit assumptions in every legal agreement.
- ترجمه
- در هر توافق حقوقی فرضیات ضمنی وجود دارد.
Drinkdrink
- عمومی
به معنی نوشیدن
مصرف مایعات برای رفع تشنگی.
- مثال
- He drinks water after playing football.
- ترجمه
- او پس از بازی فوتبال آب می‌نوشد.