Consistencykuhn·sis·tuhn·see
- حقوقی
به معنی یکپارچگی
ثبات یا تطابق با اصول مشابه.
- مثال
- Consistency in legal interpretations is essential for justice.
- ترجمه
- ثبات در تفسیرهای قانونی برای اجرای عدالت ضروری است.
به معنی یکپارچگی
ثبات یا تطابق با اصول مشابه.
به معنی برف
بلورهای یخ که از آسمان میبارند.
به معنی استخر
محلی برای شنا یا ذخیره آب.
به معنی قلب
عضوی برای پمپاژ خون و نماد احساسات.
به معنی پوشش
تداخل یا همپوشانی بین دو یا چند موضوع یا مسئله.
به معنی آینه
سطحی برای بازتاب تصویر.
به معنی در
ورودی یا خروجی یک فضا.