Restrictiveri·strik·tiv
- حقوقی
به معنی محدودکننده
چیزی که آزادی را محدود میکند.
- مثال
- The new rule has a restrictive impact on businesses.
- ترجمه
- قانون جدید تأثیر محدودکنندهای بر کسبوکارها دارد.
به معنی محدودکننده
چیزی که آزادی را محدود میکند.
به معنی سوراخ
فضایی خالی در یک سطح.
به معنی تصویر
نمایش بصری مانند نقاشی یا عکس.
به معنی تبعیض
رفتار ناعادلانه بر اساس عوامل خاص.
به معنی درست
صحیح یا مناسب.
به معنی درخت
گیاهی با ساقه بلند و شاخهها.
به معنی وابسته بودن به
اتکا یا اعتماد به چیزی.