Giftgift
- عمومی
به معنی هدیه
چیزی که به دیگری اهدا می‌شود.
- مثال
- She gave him a gift for his birthday.
- ترجمه
- او برای تولدش به او هدیه داد.
کلمه Gift و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
«چند کلمه انگلیسی جدید که می‌توانید امروز یاد بگیرید»
Leafleef
- عمومی
به معنی برگ
بخشی از گیاه برای فتوسنتز.
- مثال
- The leaf fell from the tree.
- ترجمه
- برگ از درخت افتاد.
Remarkableri·mark·uh·buhl
- حقوقی
به معنی قابل توجه
چیزی که به خاطر ویژگی‌های خاص برجسته است.
- مثال
- The judge made a remarkable decision that set a new precedent.
- ترجمه
- قاضی تصمیمی چشمگیر گرفت که یک رویه جدید تعیین کرد.
Mind tomaynd too
- حقوقی
به معنی قصد داشتن
داشتن نیت یا هدف برای انجام کاری.
- مثال
- The accused had no mind to harm the plaintiff.
- ترجمه
- متهم قصد آسیب رساندن به خواهان را نداشت.
Keykee
- عمومی
به معنی کلید
وسیله‌ای برای باز کردن قفل.
- مثال
- She found the key under the mat.
- ترجمه
- او کلید را زیر پادری پیدا کرد.
Legislativelej·is·lay·tiv
- حقوقی
به معنی قوه مقننه
شاخه‌ای از دولت که قوانین را وضع می‌کند.
- مثال
- The legislative assembly passed a new healthcare bill.
- ترجمه
- مجمع قانون‌گذاری لایحه جدید بهداشت و درمان را تصویب کرد.
Partypar·tee
- عمومی
به معنی مهمانی
جمع شدن افراد برای جشن یا سرگرمی.
- مثال
- The party was fun and lively.
- ترجمه
- مهمانی شاد و پرجنب‌وجوش بود.