Workwurk
- عمومی
به معنی کار
فعالیتی که برای کسب درآمد یا هدف انجام می‌شود.
- مثال
- She enjoys her work as a teacher.
- ترجمه
- او از کارش به‌عنوان معلم لذت می‌برد.
کلمه Work و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
«چند کلمه انگلیسی جدید که می‌توانید امروز یاد بگیرید»
Purposepur·puhs
- حقوقی
به معنی هدف
دلیل یا انگیزه انجام یک عمل.
- مثال
- The purpose of the law is to protect citizens’ rights.
- ترجمه
- هدف از قانون حفاظت از حقوق شهروندان است.
Sistersis·ter
- عمومی
به معنی خواهر
زنی که هم‌خون یا نزدیک به شماست.
- مثال
- My sister is a great cook.
- ترجمه
- خواهرم آشپز فوق‌العاده‌ای است.
Locklok
- عمومی
به معنی قفل
وسیله‌ای برای ایمن کردن اشیا.
- مثال
- He put a lock on the door.
- ترجمه
- او روی در قفل گذاشت.
Communicationkuh·myoo·ni·kay·shn
- حقوقی
به معنی ارتباطات
انتقال اطلاعات بین افراد یا گروه‌ها.
- مثال
- Effective communication is crucial in contract negotiations.
- ترجمه
- ارتباط مؤثر در مذاکرات قراردادی حیاتی است.
Regulationreg·yuh·lay·shn
- حقوقی
به معنی قوانین
قواعد یا دستورالعمل‌های رسمی.
- مثال
- The regulation requires companies to disclose their financial records.
- ترجمه
- مقررات از شرکت‌ها می‌خواهد که سوابق مالی خود را افشا کنند.
Lightlite
- عمومی
به معنی نور
انرژی که امکان دیدن را فراهم می‌کند.
- مثال
- The light was bright in the room.
- ترجمه
- نور در اتاق روشن بود.