Communicationkuh·myoo·ni·kay·shn
- حقوقی
به معنی ارتباطات
انتقال اطلاعات بین افراد یا گروه‌ها.
- مثال
- Effective communication is crucial in contract negotiations.
- ترجمه
- ارتباط مؤثر در مذاکرات قراردادی حیاتی است.
«چند کلمه انگلیسی جدید که می‌توانید امروز یاد بگیرید»
Categorykat·uh·gaw·ree
- حقوقی
به معنی دسته‌بندی
گروه یا مجموعه‌ای از موارد مشابه.
- مثال
- This category includes all types of criminal offenses.
- ترجمه
- این دسته شامل همه انواع جرایم کیفری است.
Manifestationman·uh·fuh·stay·shuhn
- حقوقی
به معنی بیان
بروز یا نمایش چیزی به‌طور واضح.
- مثال
- A manifestation of intent must be clear in contractual agreements.
- ترجمه
- تجلی نیت باید در توافق‌های قراردادی واضح باشد.
Enforcementen·fors·muhnt
- حقوقی
به معنی اجرا
عملی که برای اجباری کردن تبعیت از قانون یا حکم صورت می‌گیرد.
- مثال
- The enforcement of the new law will begin next year.
- ترجمه
- اجرای قانون جدید از سال آینده آغاز می‌شود.
Force Majeurefors·muh·zhoor
- حقوقی
به معنی قوه قاهره
شرایط غیرقابل‌پیش‌بینی که اجرای قرارداد را غیرممکن می‌کند.
- مثال
- The company invoked the force majeure clause during the natural disaster.
- ترجمه
- شرکت بند فورس ماژور را در طول فاجعه طبیعی اعمال کرد.
Path-breakingpath·brey·king
- حقوقی
به معنی شکست مرزها
ایجاد تغییرات نوآورانه.
- مثال
- The path-breaking decision reshaped the interpretation of the law.
- ترجمه
- تصمیمی نوآورانه تفسیر قانون را تغییر داد.
Woodwuud
- عمومی
به معنی چوب
ماده سخت از ساقه درختان.
- مثال
- They built a house with wood.
- ترجمه
- آن‌ها با چوب خانه‌ای ساختند.