Wordwurd
- عمومی
به معنی کلمه
واحدی از زبان برای بیان معنا.
- مثال
- She couldn’t find the right word.
- ترجمه
- او نتوانست کلمه مناسب را پیدا کند.
به معنی کلمه
واحدی از زبان برای بیان معنا.
به معنی آسانسور
دستگاهی برای جابهجایی بین طبقات.
به معنی آینه
سطحی برای بازتاب تصویر.
به معنی سخت
حالت یا وضعیتی که غیرقابل انعطاف یا تغییر است.
به معنی ارتباطات
انتقال اطلاعات بین افراد یا گروهها.
به معنی قابل قبول
مورد پذیرش یا مناسب.
به معنی بازو
بخشی از بدن بین شانه و دست.