Hospitalhos·pi·tl
- عمومی
به معنی بیمارستان
محلی برای درمان بیماران.
- مثال
- He visited his friend in the hospital.
- ترجمه
- او در بیمارستان به دوستش سر زد.
کلمه Hospital و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی بیمارستان
محلی برای درمان بیماران.
کلمه Hospital و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی ردیابی
عمل ردیابی یا پیگیری یک رویداد، عمل یا اثر قانونی.
به معنی حاکم
فردی با قدرت برای مدیریت یا حکومت.
به معنی مانع قانونی
هرگونه محدودیت قانونی بر مالکیت ملک.
به معنی درخواست دادن
ارائه تقاضا یا اقدام برای بهدست آوردن چیزی.
به معنی ملکیت
دارایی یا چیزی که متعلق به کسی است.
به معنی درمان
مراقبت یا بهبود یک وضعیت یا مشکل.