Burstburst

  • حقوقی

به معنی انفجار

ترکیدن یا باز شدن ناگهانی.

مثال
A burst of new cases can overwhelm the court system.
ترجمه
یک انفجار از پرونده‌های جدید می‌تواند سیستم دادگاه را تحت فشار قرار دهد.

«چند کلمه انگلیسی جدید که می‌توانید امروز یاد بگیرید»