Varyvair·ee
- حقوقی
به معنی تنوع
وجود تغییرات یا اختلاف در شرایط، قیمت‌ها یا وضعیت‌ها.
- مثال
- Legal requirements may vary by jurisdiction.
- ترجمه
- ملزومات قانونی ممکن است بسته به حوزه قضائی متفاوت باشد.
«چند کلمه انگلیسی جدید که می‌توانید امروز یاد بگیرید»
Cupkup
- عمومی
به معنی فنجان
ظرفی کوچک برای نوشیدن مایعات.
- مثال
- She drank tea from a cup.
- ترجمه
- او از یک فنجان چای نوشید.
Letterlet·er
- عمومی
به معنی نامه
پیام نوشته‌شده برای ارتباط.
- مثال
- He received a letter from his sister.
- ترجمه
- او از خواهرش نامه دریافت کرد.
Editionih·dish·uhn
- حقوقی
به معنی نسخه
نسخه خاص از یک کتاب یا نشریه.
- مثال
- Each new edition of the law book includes updated statutes.
- ترجمه
- هر ویرایش جدید کتاب قانون شامل قوانین به‌روز است.
Seesee
- عمومی
به معنی دیدن
درک تصاویر با چشم.
- مثال
- He saw a beautiful sunset.
- ترجمه
- او غروب زیبایی را دید.
Thinkthink
- عمومی
به معنی فکر کردن
استفاده از ذهن برای تحلیل یا تصمیم‌گیری.
- مثال
- He thinks about his future a lot.
- ترجمه
- او زیاد به آینده‌اش فکر می‌کند.
Authorityaw·thor·uh·tee
- حقوقی
به معنی اختیار
قدرت یا حق قانونی برای تصمیم‌گیری.
- مثال
- Authority to enforce the law lies with the police.
- ترجمه
- اختیار اجرای قانون در دست پلیس است.