Woefullywoef·uh·lee
- حقوقی
به معنی به طور وحشتناکی
به شکل ناراحت‌کننده یا ناامیدکننده.
- مثال
- The delay in proceedings was woefully detrimental to the defendant.
- ترجمه
- تأخیر در رسیدگی‌ها به‌طور وحشتناکی به متهم آسیب رساند.
«چند کلمه انگلیسی جدید که می‌توانید امروز یاد بگیرید»
Popularpah·pyoo·ler
- حقوقی
به معنی محبوب
چیزی که میان عموم مردم مورد علاقه است.
- مثال
- The new policy became popular among small business owners.
- ترجمه
- سیاست جدید در میان صاحبان کسب‌وکارهای کوچک محبوب شد.
Assignmentuh·sine·muhnt
- حقوقی
به معنی انتقال
واگذاری حق یا مسئولیت به دیگری.
- مثال
- The assignment transferred ownership of the property to the buyer.
- ترجمه
- واگذاری مالکیت ملک به خریدار انتقال یافت.
Yearyeer
- عمومی
به معنی سال
دوره‌ای حدود ۳۶۵ روز.
- مثال
- Last year was very exciting.
- ترجمه
- سال گذشته خیلی هیجان‌انگیز بود.
Assessuh·ses
- حقوقی
به معنی ارزیابی
سنجش یا تخمین ارزش یا شرایط چیزی.
- مثال
- The court will assess the damages caused by the breach of contract.
- ترجمه
- دادگاه خسارات ناشی از نقض قرارداد را ارزیابی خواهد کرد.
Determinedih·tur·min
- حقوقی
به معنی تعیین کردن
مشخص کردن یا تصمیم‌گیری در مورد یک موضوع.
- مثال
- The court will determine the outcome of the hearing.
- ترجمه
- دادگاه نتیجه جلسه را تعیین خواهد کرد.
Attemptuh·tempt
- حقوقی
به معنی تلاش کردن
تلاش برای رسیدن به یک هدف، حتی اگر موفق نشود.
- مثال
- The defendant made an attempt to settle the case out of court.
- ترجمه
- متهم تلاش کرد پرونده را خارج از دادگاه حل‌وفصل کند.