Justifyjuhs·tuh·fahy
- حقوقی
به معنی توجیه کردن
ارائه دلیل برای منطقی جلوه دادن عمل یا تصمیمی.
- مثال
- The lawyer worked to justify the client’s actions.
- ترجمه
- وکیل برای توجیه اقدامات موکل خود تلاش کرد.
کلمه Justify و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.