Inconsistencyin·kuhn·sih·sten·see
- حقوقی
به معنی ناسازگاری
عدم هماهنگی یا تطابق.
- مثال
- There was an inconsistency in the witness’s statement.
- ترجمه
- در اظهارات شاهد یک ناهماهنگی وجود داشت.
کلمه Inconsistency و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.