Trademarktrayd·maark

حقوقی

به معنی علامت تجاری

نشانه‌ای که محصولات یا خدمات یک شرکت را از دیگران متمایز می‌کند.

مثال: The logo was registered as a trademark to protect the brand.
ترجمه: لوگو به عنوان علامت تجاری ثبت شد تا از برند محافظت کند.

کلمه Trademark و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.

«چند کلمه انگلیسی جدید که می‌توانید امروز یاد بگیرید»

Fundingfuhnd·ing
- حقوقی
به معنی تأمین مالی
منابع مالی فراهم‌شده برای پروژه یا هدف خاص.
مثال
The funding for the project was approved by the legislature.
ترجمه
بودجه پروژه توسط قوه مقننه تصویب شد.
Coatkoht
- عمومی
به معنی کت
لباس بیرونی برای گرما.
مثال
He wore a thick coat in the snow.
ترجمه
او در برف یک کت ضخیم پوشید.
Presumptionpri·zuhmp·shn
- حقوقی
به معنی فرض
نتیجه‌گیری مقدماتی بر اساس شواهد.
مثال
The presumption of innocence is a fundamental legal principle.
ترجمه
فرض بی‌گناهی یک اصل بنیادی حقوقی است.
Principalprin·suh·pl
- حقوقی
به معنی اصلی
چیزی که اصلی یا مهم‌تر است.
مثال
The principal issue was resolved in the court.
ترجمه
مسئله اصلی در دادگاه حل شد.
Specificallyspuh·sif·ik·lee
- حقوقی
به معنی به‌طور خاص
با تأکید یا به‌طور دقیق.
مثال
The regulation specifically mentions environmental standards.
ترجمه
مقررات به طور مشخص استانداردهای زیست‌محیطی را ذکر کرده است.
Additionuh·dish·uhn
- حقوقی
به معنی افزودن
افزودن چیزی به مجموعه‌ای از اشیاء یا اطلاعات.
مثال
In addition to damages, the plaintiff sought an injunction.
ترجمه
علاوه بر خسارات، خواهان درخواست صدور حکم موقت کرد.