Legislationlej·is·ley·shn

حقوقی

به معنی قانون‌گذاری

فرایند ایجاد و تصویب قوانین.

مثال: New legislation aims to improve workers’ rights.
ترجمه: قوانین جدید به دنبال بهبود حقوق کارگران هستند.

کلمه Legislation و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.

«چند کلمه انگلیسی جدید که می‌توانید امروز یاد بگیرید»

Intendin·tend
- حقوقی
به معنی قصد داشتن
داشتن نیت یا برنامه برای انجام کاری.
مثال
The company does not intend to violate any labor laws.
ترجمه
شرکت قصد ندارد هیچ‌یک از قوانین کار را نقض کند.
Rolerohl
- حقوقی
به معنی نقش
وظیفه یا عملکرد مشخص در یک سیستم.
مثال
The role of the jury is to evaluate the evidence presented.
ترجمه
نقش هیئت منصفه ارزیابی شواهد ارائه‌شده است.
Bigbig
- عمومی
به معنی بزرگ
دارای اندازه یا حجم زیاد.
مثال
They live in a big house.
ترجمه
آن‌ها در یک خانه بزرگ زندگی می‌کنند.
Ratificationra·tuh·fuh·kay·shn
- حقوقی
به معنی تصویب
تأیید رسمی یک قرارداد یا معاهده توسط یک نهاد قانونی.
مثال
The treaty required ratification by the legislature.
ترجمه
پیمان نیاز به تصویب مجلس داشت.
Beneficiaryben·uh·fish·ee·eh·ree
- حقوقی
به معنی ذی‌نفع
شخصی که از یک قرارداد، وصیت‌نامه یا امانت بهره‌مند می‌شود.
مثال
The beneficiary received the funds from the trust.
ترجمه
ذینفع وجوه را از صندوق دریافت کرد.
Demanddih·mand
- حقوقی
به معنی تقاضا
درخواست رسمی یا شدید برای چیزی.
مثال
The plaintiff made a demand for compensation following the accident.
ترجمه
شاکی تقاضای جبران خسارت پس از تصادف را مطرح کرد.