Strikestrajk
- حقوقی
به معنی ضربه
عمل وارد کردن ضربه یا اقدام ناگهانی.
- مثال
- The judge decided to strike the irrelevant evidence from the record.
- ترجمه
- قاضی تصمیم گرفت شواهد غیر مرتبط را از پرونده حذف کند.
«چند کلمه انگلیسی جدید که می‌توانید امروز یاد بگیرید»
Photofoh·toh
- عمومی
به معنی عکس
تصویری ثبت‌شده با دوربین.
- مثال
- She took a photo of the flowers.
- ترجمه
- او از گل‌ها عکس گرفت.
Sufficientsuh·fish·nt
- حقوقی
به معنی کافی
به مقدار لازم یا مطلوب.
- مثال
- The evidence provided was sufficient to convict the defendant.
- ترجمه
- شواهد ارائه‌شده برای محکومیت متهم کافی بود.
Tradetrayd
- حقوقی
به معنی تجارت
فعالیت خرید و فروش کالا یا خدمات.
- مثال
- The new trade policy aims to boost exports.
- ترجمه
- سیاست تجاری جدید با هدف افزایش صادرات است.
Restitutionres·ti·tyoo·shuhn
- حقوقی
به معنی استرداد
بازگرداندن یا جبران خسارت.
- مثال
- Restitution may be ordered to compensate the victim for losses.
- ترجمه
- ممکن است بازپرداخت به‌منظور جبران خسارت به قربانی صادر شود.
Emergeih·murj
- حقوقی
به معنی ظهور
عملی که در آن چیزی به طور ناگهانی یا به تدریج به وجود می‌آید یا بروز می‌کند.
- مثال
- New legal issues often emerge as society evolves and changes.
- ترجمه
- مسائل قانونی جدید معمولاً با تکامل و تغییر جامعه پدیدار می‌شوند.
Eggeg
- عمومی
به معنی تخم‌مرغ
محصولی خوراکی از پرندگان.
- مثال
- He fried an egg for breakfast.
- ترجمه
- او برای صبحانه تخم‌مرغ سرخ کرد.