Storagestohr·ij
- حقوقی
به معنی ذخیره‌سازی
فرایند یا محلی برای نگهداری چیزها.
- مثال
- The company ensured the safe storage of confidential information.
- ترجمه
- شرکت از ذخیره امن اطلاعات محرمانه اطمینان حاصل کرد.
«چند کلمه انگلیسی جدید که می‌توانید امروز یاد بگیرید»
Rationalrash·nuhl
- حقوقی
به معنی معقول یا منطقی
بر اساس عقلانیت و منطق.
- مثال
- The judge made a rational decision based on the evidence.
- ترجمه
- قاضی تصمیم منطقی بر اساس شواهد گرفت.
Gardengar·dn
- عمومی
به معنی باغ
محلی برای پرورش گیاهان یا گل‌ها.
- مثال
- The garden is full of colorful flowers.
- ترجمه
- باغ پر از گل‌های رنگارنگ است.
Givegiv
- عمومی
به معنی دادن
انتقال چیزی به دیگری.
- مثال
- He gave her a gift.
- ترجمه
- او به او هدیه‌ای داد.
Rainreyn
- عمومی
به معنی باران
قطرات آب که از آسمان می‌بارند.
- مثال
- The rain stopped in the evening.
- ترجمه
- باران عصر متوقف شد.
Moneymun·ee
- عمومی
به معنی پول
وسیله‌ای برای مبادله کالا.
- مثال
- He saved money to buy a car.
- ترجمه
- او برای خرید ماشین پول پس‌انداز کرد.
Affidavitaf·ih·day·vit
- حقوقی
به معنی سوگندنامه
بیانیه کتبی که تحت سوگند ارائه می‌شود.
- مثال
- The affidavit was submitted as evidence in the trial.
- ترجمه
- گواهی‌نامه به عنوان مدرک در دادگاه ارائه شد.