Prosecutorpraw·si·kyoo·ter
- حقوقی
به معنی دادستان
فردی که نماینده دولت در پروندههای کیفری است و اتهامات را پیگیری میکند.
- مثال
- The prosecutor presented strong evidence against the accused.
- ترجمه
- دادستان شواهد قوی علیه متهم ارائه کرد.
کلمه Prosecutor و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.