Principalprin·suh·pl
- حقوقی
به معنی اصلی
چیزی که اصلی یا مهمتر است.
- مثال
- The principal issue was resolved in the court.
- ترجمه
- مسئله اصلی در دادگاه حل شد.
کلمه Principal و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی اصلی
چیزی که اصلی یا مهمتر است.
کلمه Principal و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی محیط زیست
شرایط یا فضایی که زندگی در آن جریان دارد.
به معنی دختر
کودک یا جوان مونث.
به معنی نصاب
حداقل تعداد اعضای حاضر برای تصمیمگیری قانونی.
به معنی پایه
مبانی یا اصول اساسی که چیزی بر اساس آن ساخته میشود.
به معنی بد
دارای کیفیت پایین یا نامطلوب.
به معنی پایین
در ارتفاع کم.