Unificationyoo·nuh·fi·kay·shuhn
- حقوقی
به معنی اتحاد
عمل یکی کردن یا متحد شدن.
- مثال
- The unification of laws across states can simplify legal processes.
- ترجمه
- یکپارچگی قوانین در ایالتها میتواند فرآیندهای قانونی را سادهتر کند.
به معنی اتحاد
عمل یکی کردن یا متحد شدن.
به معنی اجرا کردن
وادار کردن به رعایت قوانین یا مقررات.
به معنی آسانسور
دستگاهی برای جابهجایی بین طبقات.
به معنی با این حال
با وجود مشکلات یا موانع.
به معنی کوزه
ظرفی برای نگهداری مواد.
به معنی حقدار کردن
دادن حق به کسی برای استفاده از چیزی.
به معنی اخلاقی
مطابق با اصول و ارزشهای اخلاقی.