Wallwawl
- عمومی
به معنی دیوار
سازه‌ای برای جداسازی یا محافظت.
- مثال
- They painted the wall blue.
- ترجمه
- آن‌ها دیوار را آبی رنگ کردند.
کلمه Wall و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
«چند کلمه انگلیسی جدید که می‌توانید امروز یاد بگیرید»
Easementeez·muhnt
- حقوقی
به معنی حق ارتفاق
حقی که به صاحب ملکی اجازه استفاده محدود از ملک دیگری را می‌دهد.
- مثال
- The property owner granted an easement for the utility lines.
- ترجمه
- مالک ملک برای خطوط خدماتی حق عبور اعطا کرد.
Guiltygil·tee
- حقوقی
به معنی گناهکار
فردی که مرتکب جرم شده است.
- مثال
- The defendant was found guilty of the charges against him.
- ترجمه
- متهم به اتهامات وارده گناهکار شناخته شد.
Model lawmaw·duhl law
- حقوقی
به معنی قانون نمونه
مجموعه‌ای از قوانین پیشنهادی برای تطبیق و استفاده در کشورهای مختلف.
- مثال
- The model law serves as a template for countries to draft their own regulations.
- ترجمه
- قانون نمونه به عنوان الگویی برای کشورها در تدوین قوانین خود عمل می‌کند.
Implementim·ple·ment
- حقوقی
به معنی اجرا
به‌کارگیری یا انجام چیزی.
- مثال
- We must implement the new policies by next month.
- ترجمه
- ما باید سیاست‌های جدید را تا ماه آینده اجرا کنیم.
Resolution flourishrez·uh·loo·shn flo͞o·rish
- حقوقی
به معنی رشد راه‌حل
روند توسعه یا تقویت راه‌حل‌ها.
- مثال
- The resolution flourish after mediation helped both parties.
- ترجمه
- حل و فصل بعد از میانجیگری به هر دو طرف کمک کرد.
Manifestationman·uh·fuh·stay·shuhn
- حقوقی
به معنی بیان
بروز یا نمایش چیزی به‌طور واضح.
- مثال
- A manifestation of intent must be clear in contractual agreements.
- ترجمه
- تجلی نیت باید در توافق‌های قراردادی واضح باشد.