Consequentlykon·si·kwent·lee
- حقوقی
به معنی در نتیجه
به دنبال یک عمل یا اتفاق.
- مثال
- Consequently, the court ordered the defendant to pay restitution.
- ترجمه
- بنابراین، دادگاه دستور داد که متهم خسارت پرداخت کند.
به معنی در نتیجه
به دنبال یک عمل یا اتفاق.
به معنی بازآوری
احیای دوباره چیزی که از بین رفته است.
به معنی نقشه
نمایش تصویری یک منطقه.
به معنی نادانی
عدم دانش یا آگاهی درباره یک موضوع.
به معنی صبح
بخش اولیه روز پس از طلوع آفتاب.
به معنی حاکم
فردی با قدرت برای مدیریت یا حکومت.
به معنی برداشتن
حذف یا جابهجایی چیزی.