Mirrormir·er
- عمومی
به معنی آینه
سطحی برای بازتاب تصویر.
- مثال
- She looked in the mirror before leaving.
- ترجمه
- او قبل از رفتن در آینه نگاه کرد.
به معنی آینه
سطحی برای بازتاب تصویر.
به معنی تعهد عدم مسئولیت
تعهدی که یک طرف را از ضرر یا مسئولیت محافظت میکند.
به معنی انسجام
هماهنگی یا ارتباط منطقی بین اجزا.
به معنی معین کردن
عمل تعیین یا مشخص کردن یک شخص یا چیز.
به معنی قصد داشتن
داشتن نیت یا برنامه برای انجام کاری.
به معنی مفاد داشتن
عمل نشان دادن یا بیان یک هدف یا نیت.
به معنی سکه
پول فلزی برای مبادله.