Partypar·tee
- عمومی
به معنی مهمانی
جمع شدن افراد برای جشن یا سرگرمی.
- مثال
- The party was fun and lively.
- ترجمه
- مهمانی شاد و پرجنبوجوش بود.
کلمه Party و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی مهمانی
جمع شدن افراد برای جشن یا سرگرمی.
کلمه Party و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی جهتگیری
تنظیم یا تعیین جهت.
به معنی رویکرد
روش یا نگرش به یک مسئله.
به معنی ملت
گروهی از افراد که کشور را تشکیل میدهند.
به معنی غیرقابل پیشبینی
چیزی که پیشبینی نشده است.
به معنی محکم
با قدرت و ثبات.
به معنی بازرگانی
فعالیتهای مرتبط با خریدوفروش کالا یا خدمات.