Partypar·tee
- عمومی
به معنی مهمانی
جمع شدن افراد برای جشن یا سرگرمی.
- مثال
- The party was fun and lively.
- ترجمه
- مهمانی شاد و پرجنبوجوش بود.
کلمه Party و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی مهمانی
جمع شدن افراد برای جشن یا سرگرمی.
کلمه Party و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی اخلاقی
مطابق با اصول و ارزشهای اخلاقی.
به معنی ستاره
جرم آسمانی درخشان در آسمان شب.
به معنی مو
رشتههای نازک روی سر یا بدن.
به معنی فکر کردن
استفاده از ذهن برای تحلیل یا تصمیمگیری.
به معنی تهدیدآمیز
نشاندهنده رفتار یا گفتار خطرناک.
به معنی سفر
حرکت از یک مکان به مکان دیگر.