Oiloyl
- عمومی
به معنی نفت
مایعی برای سوخت یا آشپزی.
- مثال
- They used oil to cook dinner.
- ترجمه
- آنها برای پخت شام از روغن استفاده کردند.
کلمه Oil و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی نفت
مایعی برای سوخت یا آشپزی.
کلمه Oil و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی جدایی قوا
تفکیک وظایف میان سه قوه اصلی دولت: مقننه، مجریه و قضاییه.
به معنی شهر
منطقهای با جمعیت زیاد و زیرساخت.
به معنی جامعه
گروهی از افراد با علایق مشترک.
به معنی بینالمللی
مربوط به روابط یا تعاملات میان کشورها.
به معنی استدلال
بیانی منطقی برای حمایت از یک نظر.
به معنی تیم
گروهی که برای هدفی مشترک کار میکنند.