Communitykuh·myoo·ni·tee
- حقوقی
به معنی جامعه
گروهی از افراد با علایق مشترک.
- مثال
- The community organized a protest against the new policy.
- ترجمه
- جامعه علیه سیاست جدید تظاهرات سازماندهی کرد.
به معنی جامعه
گروهی از افراد با علایق مشترک.
به معنی خیابان
مسیر عمومی در شهر برای تردد.
به معنی زیر فروش
فروختن کالا به دیگران پس از خرید آن.
به معنی پسر
کودک یا جوان مذکر.
به معنی خواندن
درک محتوای نوشتهشده.
به معنی تعیین کردن
مشخص کردن قوانین یا شرایط.
به معنی هزینه
مبلغ یا بهایی که باید پرداخت شود.