Nonethelessnuhn·the·less
- حقوقی
به معنی با این حال
با وجود مشکلات یا موانع.
- مثال
- Nonetheless, the court ruled in favor of the plaintiff.
- ترجمه
- با این حال، دادگاه به نفع شاکی رأی داد.
«چند کلمه انگلیسی جدید که می‌توانید امروز یاد بگیرید»
Roperohp
- عمومی
به معنی طناب
نخی محکم برای بستن یا کشیدن.
- مثال
- He tied the box with a rope.
- ترجمه
- او جعبه را با طناب بست.
Recommendationrek·uh·men·day·shn
- حقوقی
به معنی توصیه
پیشنهاد برای انجام یک عمل.
- مثال
- The judge followed the recommendation of the legal advisor.
- ترجمه
- قاضی از توصیه مشاور حقوقی پیروی کرد.
Underlyinguhn·der·lai·ing
- حقوقی
به معنی زیربنا
پایه یا اساس چیزی.
- مثال
- The underlying principle of the law is fairness.
- ترجمه
- اصل اساسی این قانون عدالت است.
Intellectual Propertyin·tuh·lek·shoo·uhl prop·uh·tee
- حقوقی
به معنی مالکیت فکری
حقوق قانونی بر خلاقیت‌های فکری مانند اختراعات و آثار ادبی.
- مثال
- The company registered its new invention as intellectual property.
- ترجمه
- شرکت اختراع جدید خود را به عنوان مالکیت فکری ثبت کرد.
Immediateih·mee·dee·uht
- حقوقی
به معنی فوری
بدون تأخیر یا در اسرع وقت.
- مثال
- The lawyer called for immediate action to protect the victim.
- ترجمه
- وکیل خواستار اقدام فوری برای حفاظت از قربانی شد.
Appellateuh·pel·it
- حقوقی
به معنی فرجامی
مرتبط با تجدیدنظر در یک حکم یا تصمیم.
- مثال
- The appellate court reviewed the case for any legal errors.
- ترجمه
- دادگاه تجدیدنظر پرونده را به‌دنبال هرگونه خطای قانونی بررسی کرد.